من ديوونه رو باش آه نفهميدم تو بي رحمي
تمام مشكلم اينه آه حرفامو نمي فهمي
منو باش آه نفهميدم تو بي ذوقي بي احساسي
دروغ بود اينكه مي گفتي تو هم محو گل ياسي
من ديوونه رو باش آه شكستم با شكست تو
تو چه مردابي افتادم يه عمره با دو دست تو
من ديوونه رو باش واسه تو گريه مي آردم
تو رو باش آه نفهميدي تو شعرم گم شده دردم
من ديوونه رو باش آه به پاي چشم تو سوختم
ولي بعد يه آم بازي تو با من بد شدي آم آم
من ديوونه رو باش آه واسه عهدت قسم خوردم
باهات موندم ، باهات ساختم ، واست سوختم ، واست مردم
نظرات شما عزیزان:
|